دوستان، سایت زیر موضوعات و مطالب خوبی در مورد ریاضی، کنکور ،نمونه سوال و ... دارد که برای همکاران و دانش آموزان مفید است حتما ببینید:
رییس جمهوری در پیامی به خانم پروفسور مریم میرزاخانی، کسب برترین جایزه ریاضیات در جهان را به وی تبریک گفت.
متن پیام حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
خانم پروفسور مریم میرزاخانی
کسب برترین جایزه ریاضیات در جهان را به شما تبریک میگویم.
امروز ایرانیان میتوانند به خود ببالند که اولین زن برنده جایزه "فیلدز" هموطن آنان است؛آری باید که شایستگان بر صدر نشینند و قدر ببینند.
همه ایرانیان در هر کجای جهان سرمایههای ملی این مرز و بوم هستند و من به نمایندگی از ملت ایران تلاشهای علمی شما را ارج مینهم.
امیدوارم زندگی تان همواره سرشار از شادکامی و موفقیت باشد.
حسن روحانی
در آیین گشایش کنگره بینالمللی
ریاضیات 2014، مدال فیلدز به ریاضیدان ایرانی رسید.
به گزارش فرارو، دکتر
مریم میرزاخانی، نخستین زنی است که در تاریخ جایزه فیلدز از سال 1936 تا کنون به
این موفقیت دست یافته است. او همین طور نخستین ایرانی برنده این جایزه
است.
از مدال فیلدز به عنوان نوبل ریاضیات یاد میشود.
میرزاخانی از
بازماندگان سانحه سقوط مینیبوس حامل نخبگان دانشگاه شریف به دره در سال 1376
بود.
منپع: فرارو
به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب ...
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل
لحظه را در یابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم
یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در
چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود
و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست
یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی
یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت......
فریدون مشیری